متين پسر پاييزي منمتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
آرتين پسر پاييزي منآرتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

پسرهاي پاییزی من

تولد بابای عزیزم

خدایا ازت خیلی خیلی ممنونم .....   بهترین و گرانقیمت ترین چیزها در مقابل کوچکترین لطف تو هیچ اند.... اگر بدونی که چند بار متن نوشتم و پاکشون کردم اون وقت متوجه می شی که چقدر زبانم برای بیان احساسم به تو ....تو که بهترین و بزرگوارترین . بخشنده ترین و خانواده دوست ترین بابای دنیایی ....       ناتوانه! هیچ وقت نتونستم حس شکرگزاری و تواضع رو در برابر خوبیهای تو درست بجا بیارم و همیشه همون قدر که دربرابر خدا خجالت زده ام در برابر تو هم همونقدر خجالت زده ام .... نگاهت. مهربانبت. دوست داشتنت. عصبانیتت و همه و همه را دوست دارم و با تمام وجود فریاد می زنم که خدایا بخاطر داشتن پدری مثل پدرم ا...
14 آبان 1393

روز عاشورا و تاسوعا حسینی

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین امیدوارم عزاداری های همه شیعیان مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشه و خدا رو به آبروی سیدالشهدا قسم میدهم که هیچ حاجتی در دل هیچ حاجتمندی قرار نگرفته باشه و انشالله همه حاجت ها به خیر و صلاح برآورده بشوند. الهی آمین.  متینم  طبق نذر هر ساله امسال هم مثل سالهای قبل روز عاشورا وتاسوعا بابا حاجی نذری داشت پلو و خورشت قیمه و خورشت مرغ و در این دو روز مهمان های زیادی داشتیم  حال وهوای خونه بابا حاجی  یک طور خاصی بود خواب و خستگی م...
14 آبان 1393

اولین تجربه سینما رفتن

پسرم در تاریخ 93/7/11 برای اولین بار در سن دوسال وده ماه دو روز همراه با من والهه رفتیم سینما شهرموشها 2 سینما پیام شیراز   یه روز خوب و یه تجربه جالب من روزی کودک بودم که از طرف مدرسه رفتم شهرموشها یک  کارکترهای اون فیلم بزرگ شدن یاد بزرگ شدن خودمون افتادم .الان هر کدوم از اون بچه های مدرسه که اونروز دسته جمعی با هم رفتیم سینما یه گوشه دنیا سرمون گرم زندگیمونه و بعضن از هم بی خبریم ... مدرسه موشها 1 را میگم .ک مثل کپل ،نارنجی ،گوش دراز ،عینکی ،اینا حالا بزرگ شدن .مثل ما که بزرگ شدیم وحالا من یک مادرم یک پسر دوست داشتنی دارم که این روزها دارم از لحظاتش لذت میبرم و خدا  رو شکر م...
18 مهر 1393

روز جهانی کودک مبارک

امروز روز جهانی کودک بود .پسرم روزت مبارک . امروز به خودم قول دادم تا اونجا که در توان دارم بگذارم کودکی کنی . کودکی یعنی شادی یعنی بازی کودکی  یعنی :تفریح و شیطنت های گاه بیجا.کودکی معنی  خنده هایی است که صدایش سقف آسمان را بشکافه .کودکی یعنی فارغ بودن و فارغ زیستن از گناه و سختی .کودکی یعنی تجربه های پاک و ناب دوستی های ساده .کودکی یعنی آموختن . آموختن اون چیزهایی که شاید بعد ها هرگز فرصتش را در بزرگسالی پیدا نکنی .کودکی یعنی امنیت . کودکی یعنی عشق به دنیا دیدن فقط زیبایی ها گذشت مهربانی و توجه از طرف دیگران . خلاصه کودکی یعنی آرامش. امروز با خودم عهد کردم تا در توان دارم بهت اجازه بدهم کودکی کنی .تا ب...
16 مهر 1393

ای کودک ...

ای کودک ... کفشهایم رو مپوش ؛تلاش تو برای بزرگ شدنت غمگینم می کند ... کودک بمان ؛کوچک بمان ... من در بزرگ شدنم دردهایی دیدم که کوچک کرد؛ بزرگ شدنم را ... ولی من بر این باورم..همین دردهاست که ما را بزرگ میکند... پس لبخند بزن ووو بگو بزرگ شدممممممم مرد کوچک من به آینده ت امیدوارم عمر آدم خیلی زود میگذره خیلی زودتر از این که فکرشو بکنیم   عزیزم راحت باش و از زندگی ات لذت ببر ...
15 مهر 1393

عید قربان مبارک

متین عزیزم مرد کوچک من عیدت مبارک مامان جونم امیدوارم همیشه غمهات قربانی شادیهای هات گردد همزمان با عید قربان دلت را قربانی محبت ،عشق ،صمیمیت و مهربانی کن امروز بابا حاجی قربانی داد خونه بابا حاجی دورهم جمع بودیم شما بچه ها کلی بازی کردید آناهیتا و بنیتا عزیز متینم الهی هر جا که باشی خدا باشه پناه تو .*’””*.*”‘”*. *.     Eydetun “*.      Mobarak “*.*” دوستت دارم، دوستت دارم ،دوستت دارم 93/7/13 ...
13 مهر 1393

دو سال 10 ماهگی

 متین نازنین فرزندم هر روز شیرین تر میشی   پسرک نازم چقدر زیبا آرزو می کنی چقدر دنیا از دیدتو وصف ناپذیر کوچک ودر عین حال بی نهایت است متین پسر نازنینم حال که ۲ سال و 10 ماه طلایی رو کنارت سپری کردم و زیبایی رو لمس کردم اولین آرزوت قوی شدن ومدرسه رفتنه و همین بهانه ی شده تا بهت غذا بدم میگم بخور بزرگ بشی قوی بشی بری مدرسه وتوهم با اشتها میخوری میگی میخوام برم مدرسه پسرک نازم تو سن دو سال ده ماهگی اولین شعرشو یاد گرفت یک توپ دارم قلقلیه سرخ وسفید آبیه بزنم زمین هوا میره نمیدونم تا کجا میره من این توپ نداشتم مشقام خوب نوشتم بابام بهم عیدی داد یک توپ قلقلی داد و تاب تاب عباسی هم نصفه ونیمه ب...
10 مهر 1393

5 سالگرد ازدواج

دوستت‌دارم‌دوس تت‌ دا رم‌ دو ست ت‌د ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس تت‌ دا رم‌ دو ست ت‌د ار م‌دوستت‌دارم‌ دوستت‌دار م‌د وس تت‌ دا رم‌ دو ست ت‌د ار م‌د وستت‌دارم‌دوستت‌دار م‌د وس تت‌ دا رم‌ دو ست ت‌د ار م‌د وستت‌دارم‌ دوستت‌د ار م‌د وس تت‌ دا رم‌ دو ست ت‌د ار م‌د وس تت‌دارم‌دوستت‌د ار م‌د وس تت‌ دا رم‌دو ست ت‌د ار م‌د وس تت‌دارم‌ ...
6 مهر 1393

بهانه اول مهر و بوی ماه مدرسهــــ ...

عجب روزهایی بود تب و تاب و ذوق و شوق اخر تابستون برای شروع مدرسه... یاد کتاب های نو که هلاک بوی تازگی اش هستم بخیر نیمکت هامون بعضا درست و حسابی هم نبود ولی من آرزومه دوباره روی همون نیمکت های چوبی کهنه بشینم نمیکت ها ی که باید سه نفری می نشستیم دلم برای معلم های عزیزم تنگ شده برا مهربونیشون برا دعوا کردنشون برای کلمه به کلمه ای که بهمون یاد دادن دلم برای هم کلاسی هام تنگ شده برای نگاه مهربون و مظلومشون تنگ شده ماها مثل بچه های این دوره زمونه نبودیم واقعا بچه بودیم از دنیای بزرگترا بی خبر بودیم  و سر زبون دار نبودیم واقعا بچه بودیم دلم برای دعای اول صبح سر صف تنگ شده...از جلو نظام گفتن هامون... ...
30 شهريور 1393