آخرین نوشته قبل از تولد دوسالگیت

متین من

یک تار موهات رو با هیچ چیزی در دنیا عوض نخواهم کرد و لحظه ی باتوبودن را با تمام لحظه های شیرین زندگی معاوضه نخواهم کرد

متین پسر عزیزم

وقتی تو کنارم هستی دلگرم ََََََََََََََو دلخوشم با آمدنت به زندگی مون دنیای ما خیلی عوض شد نور بخشیدی به زندگی مون قبلا بدون تو خونه مون بی سروصدا بود تو باخودت شور ونشاط آوردی تو آمدی وعمیق ترین نگاه را از میان چشمان رویایی ات به قلبم نشاندی من هیچ وقت حسرت آرامش ی که قبل از توی زندگی مون بود خونه مون ساکت و آروم بود نمی خورم  به وجودت در کنارم می بالم عزیز دلم.

 یگانه ترین مهربان متینم  تمام آرزویم رسیدن تو به آرزوهایت هست ...

 این پست یک روز مانده به تولد  دو سالگیت که برات می نویسم

توی این مدت که واست پست نذاشتم خیلی در رفتارت و گفتارت پیشرفت کردی که من برخی از اونا رو واست ثبت میکنم

جشن تولدت هم به جای شنبه ٩/٩ پنج شنبه 14/9 میگیریم بخاطر اینکه میخوایم خونه باباناصر واست جشن بگیریم همه بتونن بیان به جای شنبه پنج شنبه میگیریم که آخرهفته باشه

پیشاپیش دومین سالگرد تولدت با تقدیم ١٣٩٠ بوسه تبریک می گویم 

حالا چی می گی چه کارا میکنی؟؟؟

کلماتی که میگی:

دست  ----  دس

سمانه ----  ممانه

باباجون -----باباجی

ریحانه----- هانه

خاله----- آله

جوجو رو هم اینطوری میگی ---- گوگو

بع بعی میگه---- بع بع

هاپو میگه     -----  هاپ هاپ

کلماتی مثل : بده ؛بیا ؛نه ؛عباس ؛محمد ؛عمه ؛احمد؛ توپ؛ نی نی؛ بای بای ؛گل ؛ عمو

رو راحت میتونی تلفظ کنی

بعضی ازکلمات هم کنارهم میذاری دو تا سه کلمه رو میتونی کنارهم بذاری بگی ولی برای جمله هنوز زوده اگه من یک کلمه رو تکرار کنم بعدازمن تکرار میکنی یا کلمه ی شبیه به اون رو تلفظ میکنی

بابچه ها چه از خودت کوچولوتر یا بزرگتر بازی میکنی اونایی که اسمشون بلد نیستی بهشون میگی نی نی وقتی با بچه ها بازی میکنی جیغ های پی در پی میکشی این رفتارت نشون میده ذوق میکنی دوست داری اینطوری نشون بدی برای بازی با بچه ها خیلی خوشحالی

اگه هرکسی هم بهت بگه متین جیغ نزن زیادتر جیغ می زنی اگه کسی هم بهت اخم کنه توهم واسش اخم میکنی به جیغ زدنت ادامه میدی

اگه من و بابا امین هم بهت بگیم متین این کارو نکن میزنی زیر گریه بخاطر همین من و بابا امین خیلی بهت گوشزد نمیکنیم سعی میکنیم با یک وسیله دیگه حواست پرت کنیم تا از کار اشتباهی که داری انجام میدی واسه چند دقیقه ی فراموش کنی ما منتظریم تا تو بزرگتر بشی وما بتونیم بهت بگیم این کارت اشتباهه خوب وبد تشخیص بدی امیدوارم توهم گوش کنی

به خوردن میوه های انار انگور پرتقال لیمو شیرین علاقه زیادی داری روزی 3 تا 4 تا میوه میخوری

تنقلات هم آبنبات چوبی شکلات اسمارتیز و پاستیل خیلی دوس داری

اسباب بازی مورد علاقه ت هم ماشین هات هستن و گاهی هم توپ البته بیشتر اسباب بازی هات بخصوص ماشین فلزی هات داغون کردی

تفریح وگردش خیلی دوس داری همیشه آماده رفتن برای بیرون هستی

وقتی بابا فوتبال بازی میکنه توهم میشینی کنارش باهم فوتبال میبینین اگه تیمی هم گل بزنه دستات مشت میکنی میبری بالا میگی گل گل ..

وقتی خونه بابا حاجی میریم خیلی بیشتر ازخونه خودمون یا جاهای دیگه اذیت میکنی یک جا بند نمیشی تمام وسایل خونه از جمله وسایل کابینت به خوبی می شناسی نمکدون ها رو میاری و می پاشی روی فرش  دسته به همه چیز می زنی با ماژیک هم دیوار و مبل خونه بابا حاجی خط خطی کردی خونه خودمون هم با ماژیک روی مبل و فرش کشیدی

کلا خوشرو هستی هرکه واست بخنده کلی واسش می خندی باهاش دوست میشی هر وقت اذیت میکنی منو کلافه میکنی اَدای گریه رو در میارم میای کلی بوسم میکنی هر وقت یک کار اشتباهی میکنی برای اینکه از دلمون در بیاری کلی بوسمون میکنی بخصوص من و بابا امین وباباحاجی رو

طبق عادت همیشگیت روی صندلی ماشین نمیشینی همیشه می ایستی ضبط ماشین تا آخربلند میکنی دست به همه دکمه های ماشین میزنی یکبار دکمه چهار چراغ زده بودی ما متوجه نشده بودیم تا صبح روشن بوده وباطری ماشین مون از کار انداختی

اگه بابا از ماشین پیاده بشه سریع جاش میگیری فرمون می گیری دست میشی آقا راننده کوچولو

گوشی بابا امین تا میبینی باید بدیم دستت و حتما هم چراغ قوه ش باید روشن باشه

از یک چیز های خطرناک که منم از این کارت واقعا می ترسم خوشت میاد مثل کبریت وقتی روشنش میکنیم تولدت مبارک میخونی اینطوری (آیه آیه ) یعینی تولد تولد

بااین که میدونی کبریت وچاقو و آتش خطرناکه هر وقت اینا رو میبینی می گی (بووو) یعنی خطرناکه

خیلی چیزا رو به خوبی متوجه میشی مثلا بهت میگم برو کفش هات بیار میری پیداشون میکنی میاری یا میگم برو گوشی منو بیار میری هرجا باشه پیداش میکنی میاری و... همون چیزی که ازت میخوام واسم میاری

وقتی میریم بیرون باید کلا بغلت کنم وقتی میذارمت زمین تو بدو من بدو به همین دلیل باید وقتی تنها هستم خودم بغلت کنم وقتی بابا امین هست بابا امین این وظیفه رو داره

دوربین عکاسی مون شده اسباب بازی جدید تو و البته ماشین ریش تراشی بابا امین هیج جوری هم نمیشه ازت گرفت دوربین که روشن میکنی تند تند عکس میگیری از سقف در و دیوار

ماشین ریش تراش بابا رو هم روشن میکنی مثل بابا میکشی روی صورتت

لپ تاپ هم موقعی که خوابی منو بابا ازش استفاده میکنیم اگه بیدار باشی دست ما نمیدی

درماه محرم هم سه بار با بابا امین رفتی هئیت و طبلی هم که مادر لیلا واست خریده بود می انداختی روی شونه هات طبل میزدی هماهنگ با هئیت وما ساعتها مجبور میشدیم بمونیم تا تو طبل بزنی ازهمه هم کوچولوتر بودی راضی به برگشت به خونه نمیشدی

چیزهای که به ذهنم اومد قبل از دوسالگیت واست نوشتم

متینم

گل من ديدن رشد و بالندگيت ، پيشرفت و بلبل زبانيت مهرباني و محبتت كه دلم ميخواهد خود را غرق آن سازم ، چه افتخاري است براي من كه سعادت مادري را دارم مادر فرشته اي چون تو نازنينم ، همواره تو را به خداي مهربان ميسپارم كه هميشه يار و ياور و پناه تو باشد.