روزهای پایانی سال 93
باز هم نزدیک عید هست....
نمیدونم نسبتی به سن و سال و گذر سال هست یا نه و جدیدا اینطور شده ؟؟؟؟؟
بازهم به همین سرعت یه ماه دیگه هم گذشت اسفند آخرین برگ دفتر 93 اومد و خیلی زودتر از اونچه که فکر کنیم شمارش معکوسش شروع شد
بچه که بودیم اووووووووووو چقدر باید میگذشت تا عید به همراه تموم بوهای خوبش برسه...
و همیشه وقتی وارد اسفند میشیم زمان شتاب بیشتری میگیره ..تا تکون خوردیم شده امروز
21 اسفند ...چند روز دیگه سال نو میشه؟؟؟
ولی من این روزها رو بخاطر هیجانی که در مردم ایجاد میشه دوست دارم ...
خرید عید ... ماهی قرمز... سبزه... بوی گل شب بو.... ووووو
حس می کنم عید امسال برای متین من ملموس تر و قابل فهم تر از سالهای پیش هست.پسرم هر روز بزرگتر می شود و میتواند وقایع را به خاطر بسپارد.حس شیرینی است....
فوق العاده کنجکاو است و در حد کلافه کننده ای درباره هر موضوعی سئوال می پرسد! خب با تمام اینها این کنجکاوی هایش لذت بخش است..چون بالطبع هوش سرشار پسرم را نشان می دهد و در این مورد به هیچ عنوان نمی توانم شکسته نفسی کنم!
چندروزی که مانده به لحظه تحویل سال جدید قضیه سفره هفت سین را برایش توضیح دادم خلاصه با مادر لیلا سبزه رو سبزکردیم
متین امسال در خونه تکونی به شیوه خودش به من کمک می کرد
آرزو میکنم این روزهای آخر نود و سه که داره تند میگذره برامون پر از شادی و آر امش باشه پر از خبرای خوب
تو این روزها ما هم مثل بقیه بشدت مشغولیم ولی ته قلبم از خدا فقط سلامتی و آرامش و شادی میخواد
ممنونم خدا جون بخاطر همه روزهایی که گذروندیم
شادیهاش،غمهاش،مسایل مختلفش که برامون درس بودن،عبرت،هشدار و خیلی چیزهای دیگه،
سالی که گذشت کوله بارش پر از حرفای خوب و بده پراز خاطرات تلخ و شیرین که اگه این دوتا کنار هم نبودن هیچکدام معنا پیدا نمیکردن
خدایا بخاطر همه چی شکر بخاطر همه چی همه چی همه چی شکرتتتتتتتتتتت خدا جونم
متین من
تو این روزهای آخرسال دوجمله هست که باید بگم:
تشکربرای بودنت درسال گذشته
آرزو برای خوش بودنت تو سال آینده
12/21