تیرماه

ی سلام تازه

عجیب دلم برای اینجا نوشتن تنگ شده بود، خیلی وقته ننوشتم، شکر خدا همه چی خوبه و روزگار میگذره، هر روزی هر چند خیلی خیلی عادی اگر توش غمی و تلخی نباشه باید گفت روز خوبیه.

اواخر روزهای ماه مبارک رمضان را سپری میکنیم

طاعات و عبادات همگی قبول باشه انشالله

در 18 تیرماه 

25ساله شدم..... من 25 سالگي را دوست دارم.... همه چيزش را....باشد كه 25 سالگي يكي از بهترين سالهاي زندگي ام باشد هميشه روزهاي تولدم هوا خوب است و من عاشق روز تولدم هستم.....

تابستان از راه رسید و هفته ی یکبار من وبابا امین تو رو میبریم شهربازی

خلیج فارس اینم عکسهای خوشگلت.

خوشحالم که بهت خوش گذشت. گذاشتم یه دل سیر بازی کنی. 

پسرگلم حسابی شیطون شدی. پشت سرهم حرف میزنی. اونقدرشیرین وبا ادا که دلم نمیاد بگم بسه. سرم رفت

در ادب کردن همسن وسالات و نصیحت کردنشون بی نظیری: بچه واای دستای کثیفشو کرد توی دهنش.

واااای چرا بچه پله های سرسره رو برعکس میری.

هنوز شبها شیرپاستوریزه میخوری

تازگی اصلا تنهایی بازی نمی کنی. دایم دنبال سرمن که مامان بیا باهم بازی کنیم.

بازی کردنو خیلی دوست داری. اصلا معنی خستگی رو نمی فهمی و ماشاله پرانرژی هستی و من مجبورم واسه تخلیه انرژی تو باکمک بابایی که شب خسته میرسه خونه ,شما رو هرجور که هست سرگرم کنم..پسرکم همیشه : پرانرژی و زیبا پیش برو.

خیلی زیاد در طول روز بهانه میگیری شاید دلیلش اینه که نیاز به همبازی داری و من تصمیم گرفتم از مهرماه بذارمت مهد که سرگرم باشی وبا همسن وسال هات بازی کنی و سرگرم باشی

بازی با تبلت برات در اولویت هست اونم بازیهای ماشینی در رانندگی پسرک من عاشق سرعته. به خودش میگه عشق سرعت,همیشه به بابایی میگی سرعتت زیاد کن بابا برام بوق بزن 

واااااااای می دونی همیشه فکر می کردم اینکه از پسر بچه ها هروقت میپرسی می خوان چیکاره بشن ,می گن: خلبان . یه موضوع من درآوردیه.

اما حالا که شما خودت بهم می گی: می خوام بزرگ بشم. یه هواپیما بخرم . بعد بشم خلبان و با سررررررررررعت برم.

هر روز که می گذره وبزرگتر میشی, منم انگار دنیام عوض میشه.

وقتی خوشی منم خوشم, وقتی خدای نکرده ناخوشی منم دیوونه تر ازهمیشه.

چقدر خنده هات رو دوست دارم.

رستوران هتل هما

غذای مورد علاقه این سن متین ماهی ,سالاد فصل, زیتون

و متاسفانه علاقه زیاد به خوردن نمک و نوشابه

باز هم  مثل همیشه مدیون بودنت هستم ...