اتفاقات روز پـــدر
مرد که باشی...مجبور میشوی غیرممکن هارا تجربه کنی...
مجبوری درد ها را تحمل کنی و با لبخندی بگویی تمام میشود...پدر که باشی باید بگذری از داشته هایت...باید تو بشوی سنگ صبور کسی که در تو توانایی غیرممکن ها را میبیند...
دل نداری که به فرزندت بگویی ندارم...دل نداری که پاره تنت سختی بکشد...
عجب موجود عجیبی هستی...
هیچ وقت کسی به زیبایی تو اهمیت نخواهد داد
به چروک های روی صورتت...
زیرا تو مردی...
پدرم ، تنها کسي هست که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته ها
هم ميتونند مرد باشند !
پسرنازم متین من
درتاریخ ٣/٣/٩٢
هدیه ی که از روز قبل من وتو واسه بابا امین خریده بودیم یک کفش اسپورت بود که بعداز اینکه از خواب بیدارشد بهش دادیم وکلی خوشحال شد
بعداز اون رفتیم خونه بابا حاجی توی راه واسش کیک خریدیم و یک لیوان بهش هدیه دادیم که عکس تو روی اون طراحی شده بود که بابا جاجی از لیوان در محل کارش استفاده میکنه
بعدازظهرهمون روز هم به همراه همه ی خاله ها وبچه ها شون وباباحاجی ومادرلیلا رفتیم مجتمع خلیج فارس که عکسهای اون روز با دوربین خاله مریم گرفتیم در شهربازی کلی بازی کردی وبابا حاجی سوار کلی از وسایل بازیت کرد و دورهم بهمون خیلی خوش گذشت
روز پدر بهانه است...بی بهانه روزت مبارک پدر...