متين پسر پاييزي منمتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره
آرتين پسر پاييزي منآرتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

پسرهاي پاییزی من

دوسال و سه ماهگی

1392/12/6 1:45
نویسنده : مامان سمانه
273 بازدید
اشتراک گذاری

 

این دوست داشتن است
این همان حس قشنگی ست که دلم میخواهد
او درون دل من جای باز کرده است
کودکی بازی گوش
نازنینی با هوش
چشمهای مشکی
پوستی مهتابی
گیسوانی چو شب بی مهتاب
که نسیم خوش او دلها برده ز کف
آری آری آری
دوستش میدارم
قهقه های قشنگش که همه مستانه
حاکی از سر درون خوش اوست
دوستش میدارم
من که خود میدانم
او یقین سهم من است
از بهشت خاکی

متین من

تنها بهانه زندگیم دوستت دارم.اما اين دوستت دارم از آن حرف هايي نيست كه با گذر زمان محو بشه و به فراموشي سپرده بشه.اين سخن قلبم هست.قلبها هرگز فراموش نميكنند .اين دوستت دارم بر خاسته از قلبي ست كه  شعله اش را خودت روشن كردي و از گرماي قلب مهربانت به ان بخشيدي.

متینم تو را دارم ، برای همیشه  ای که با تو نفس میکشم جان میگیریم و عاشقانه زندگی میکنم

عاشق همه روزها ، ساعتها و لحظه های زندگیم چون تو را دارم عزیزم
عزیزمی ، عشقمی ،هستی منی ، الهی من فدای خنده هایت ، اشکهایت ، نگاه مهربانت ، حرفهایت شم با تمام وجود دوستت دارم
با تمام وجود تو را میپرستم

  هر روز

هرساعت

هردقیقه

هر ثانیه

میگم دوستت دارم

 

 

پسرگل من دوسال وسه ماهه شدی مبارک باشه عزیز دلم

پسرم هرچه بزرگتر میشی خیلی بامزه تر و فهمیده تر والبته بازیگوش تر و اینم بگما باهوش تر میشی دقیقا مثل مامان سمانه زبان

متینم بعضی موقعها واسه چندتا از کارات  ناراحت میشم مثلا جیغ زدنهای بلندت هرچی با خودم ودیگران میگم این جیغ زدن متین مقتضی به سنشه وهرچه بگذره کمتر میشه ولی می بینم داره روز به روز بیشتر میشه وقتی با بچه ها بازی میکنی میخوای ذوق کنی جیغ میکشی وقتی یک چیزی بخوای جیغ میکشی یا منو میزنی یا موهام میکشی تا به اون چیزی که میخوای بدستش بیاری غذا خوردنت و هنوز شیر خوردنت برام شده یک معضل بزرگ هنوز شیر خودم میخوری وهمین باعث شده که لاغرتر و کم اشتهاتر بشی فعلا بزرگترین دغدغه م اینه که از شیر بگیرمت وبعداز اون پوشک گرفتنت شروع کنم  

ولی در عوضش با بیشتر کارهات سوپرایزم میکنی حسابی از دلم در میاری متین وقتی میزنیم ادعای گریه رو در میارم غرق بوسم میکنی نوازشم میکنی پسرم اینطوریه دیگه با مهربونی بی حد ومرزش باعث میشه حسابی غافلگیرم کنه

وهرچه بزرگتر میشی باهوش تر میشی قبلا به برنامه کارتون تمایلی نداشتی ولی جدیدا داری علاقمند میشی جاروبرقی کشیدن اتو کشیدن دوس داری وهر اسباب بازی جدیدی که برات میخرم چند روزی برات عزیزه وبعد اضافه میشه به اسباب بازیهای قبلی ت هنوز وقتی میریم خونه بابا حاجی شیطنت هات وفعالیت هات چندین برابره میخوای ازهمه چی سر دربیاری دست به همه چی بزنی کشو کمد بابا حاجی باز میکنی وسایلش میریزی بیرون همیشه هم منگنه زن رو برمیداری

چند وقتی میشه  ریحانه وحسین خیلی بحث تون میشه یا کتک میزنی یا میخوری منم باید زیاد پادر میانی کنم از اونا بخوام که تو کوچولوتری نباید بزنن تو رو اوناهم میگن ماکاری نداریم به متین میخوایم باهاش بازی کنیم ولی تو میزنی توهم اینطوری تهدیدشون میکنی میگی حسی هاپو (یعنی حسین میدمت به هاپو) انگشت اشاره ت هم میگیری سمتش خودت رو جدی میگیری این واکنش زمانی انجام میدی که کسی اذیتت کنه

وقتی با بابایی میریم بیرون میخوای پشت فرمان بشینی رضایت نمیدی بیای توی بغل من بابا امین ناچار میشه تو رو بذاره توی بغلش مسافت کوتاهی رانندگی کنه تا آروم بگیری

به سوئیچ ماشین علاقه زیادی داری چند روز پیش سوئیچ بابا حاجی گم شده بود تمام خونه رو برای پیدا کردنش زیر و رو کردیم و پیداش نکردیم تا اینکه فردای صبح اون روز بابا حاجی باید میرفت سرکار وسوئیچ گم شده بود منو وبابا امین چندباری از تو پرسیدیم سوئیچ بابا حاجی کجاست تو مارو مستقیم بردی پای بخاری واشاره کردی انداختی توی بخاری تا اینکه ما بلاخره موفق شدیم سوئیچ پیدا کنیم هرچه که دم دستت بیاد قاشق پول و... می اندازی توی بخاری

و اینکه زبانت زیاد در میاری مثلا این عکس

 

این عکس رو مهارلو در باغ خاله من گرفتی

 

 خودکار هرجا ببینی برمیداری میکشی روی دست و پاهات یا اینکه روی دیوار

 

هرکار اشتباهی انجام میدی  دسته گل آب میدی مثلا آب میریزی روی فرش یا دیوار خط خطی میکنی من میگم متین این کار اشتباهه تکرار نکنیا تومگه گردن میگری سریع می اندازی گردن محمد یا حسین ای پسر ناقلا من

چند وقتی میشه پشتک زدن رو حسین خاله مریم بهت یاد داده اون انجام میده وتوهم یادگرفتی تکرار میکنی

 

درحرف زدنت هم این پیشرفت داشتی دوتا سه کلمه رو به راحتی کنارهم میذاری وهر حرفی بهت بزنم به راحتی متوجه میشی

خوردنی های که نباید بخوری ولی زیاد میخوری چای وقند زیاد - نوشابه  

 

از خدای مهربونم میخوام که همیشه نگهدارت باشه

و همیشه همینطور پر انرژی و سالم باشی  پسر قشنگم

و خدای مهربون تو رو از هر گزند و چشم بدی دور کنه

« آمیییییین »

نفسمی دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان رامی
6 اسفند 92 2:53
خدا گل پسرت رو حفظ کنه برات بابت شماره مدلینگ خیلی ممنونم
مامان امیرعطا
7 اسفند 92 0:29
عزیزم مبارک باشه 27 ماهگیت. جونم شیطون بلا. آی آی از دست شما کوچولوها ....چرا عاشق چیزهای مضرین آخه ؟؟؟؟؟ این نوشابه چیه که میخورین؟؟ عطا هم مثل توئه.
مامان عرفان
8 اسفند 92 8:29
سلام مامان متین. من مامان عرفانم. عزیزم خیلی دوست دارم پسرم هم زودی بدنیا بیاد و مثل تو براش مادری کنم. از وبلاگت و دل نوشته هات خیلی خوشم اومد. راستی بابای پسرم شیرازیه ها.
مامان سمانه
پاسخ
سلام دوست خوبم.ایشالا که بسلامتی بدنیا بیاد وزندگیت غرق شادی و خوشبختی برات میکنه .جدی خیلی خوشبختم
مامان بنیتا
10 اسفند 92 1:57