اردیبهشت 94

سلام پسر گل من

با بزرگتر شدنت , منم انگار دارم دوباره قد می کشم. 

کلی حالم عوض شده.یه جورایی بهتر از همیشه  همه چی روبراهه .روزها رو باهم می گذرونیم.

می خندیم و بازی می کنیم.گاهیم اون وسطا کاری می کنی که مجبور میشم بهت تذکر بدم.پسرگلم حسابی بازیگوش  شدی اینکه می گم شیطنت خیلی ساده از کنارش نگذر. فکر نکن که خیلی راحت وساده بزرگ شدی عزیزکم. فکر هم نکن که مامان ازت شکایتی داره. خودت که صاحب فرزند شدی اونوقت می فهمی که چی می گم. دغدغه فکری اینروزهام این هست که حرفهای زشتی رو که حتی خودت معنی هیچکدوم رو نمی دونی و فقط از اطراف شنیده تکرار نکنی باید یک تصمیم جدی بگیرم شاید قدم بعدی مشاور کودک باشه .

راستش پسرم اینروزها سخت درگیر امتحانام هستم و فقط مواقعی که تو خواب هستی میتونم درس بخونم یا مادرلیلا با خودش میبرتت خونه دایی محسن ‍، خونه خاله مریم و میترا، پارک و... تا من بتونم درس بخونم وقتی بیداری اصلا نمیذاری من درس بخونم منم از فرصت های که خوابی یا با مادر بیرونی استفاده میکنم تا الان خدا رو شکر موفق بودم ونمره های خوبی گرفتم خدا کنه به همین منوال امتحان های پایانی طی بشه امتحان های میان ترم با موفقیت پشت سر گذاشتم از تو هم ممنونم که باهام همکاری داشتی ومادر لیلا که مراقب تو هست روزهای که من میرم دانشگاه وباهات بازی میکنه سعی میکنه بهت بد نگذره منم خیالم از هر جهت راحته و دلم شور نمیزنه من خیلی ممنونم از مادرم که مثل همیشه حامی من بوده و هست  پسرم عشقم به این نتیجه رسیدم میتونم در کنار تو و بابا امین به رویاهام برسم عشق هرگز انسان رو از رویاهاش جدا نمیکند در کنارشما هدفم مشخص هست  هم میشه خودم باشم هم یک مادرحتی یک مادرخوب

خدا رو شکر غذا خوردنت خیلی بهتر شده

غذاهای مورد علاقه ت کباب کوبیده - ماکارونی - گوشت - ماهی - پیتزا - سیب زمینی سرخ کرده ...سالادها رو دوس داری

میوه مورد علاقه ت   پرتغال - توت فرنگی

چای با نبات - نوشابه - دوغ از تنقلات اسمارتیز - آدامس - شکلات - آبنبات چوبی

متینم اگه چشمت به نمکدون بخوره گرفتنش سخت میشه زیاد نمک میزنی به غذا کلا نمک میپاشی کف دستت و میخوری ومن حرص میخورم

پسرم دیگه آقا شده. یه پسر مهربون دستام میگیری بوس میکنی میگی مامان خیلی دوستت دارم هیچ لذتی بالاتراز این نیست که این جمله رو ازت میشنوم

من و تو بازیهایی می کنیم که احساس زیبای مادرانه و پسرانه هردومون رو تحریک کنه.جدیدا پسرم علاقه مند شده که با بالشت ها واسه خودش خونه درست کنه

چیدن بالشت ها  روی هم. بعد خودمونو پرت کنیم روی اونا وکلی بخندیم

پسرم عاشق ماشین هستی با اینکه بیشتر ماشین هات میشکنی ,خراب میکنی  ولی یه مدته که بهتر از ماشین هات مواظبت میکنی   . تمام مدلای ماشینارو میشناسی.

همیشه میگی مامان من بزرگ شدم  خلبان میشم یا پلیس به همین دلیل به هواپیما و ماشین پلیس تفنگ علاقه زیادی داری ولی  واسه رسیدنت به آرزوهات که هنوز نمی دونم چیه وکجاست, هرکاری می کنم. عزیزم بساز زندگیتو بساز آینده ت رو اونجوری که دلت می خواد.

پسرکم یه لحظه بهم گوش بده.

اومدم یه حرفی در گوشت بگم و برم.

خواستم فقط بهت بگم , گاهی که  توی مسیر زندگیت به یه دوراهی خوردی, اصلا نشد که بفهمی چی خوبه چی بد, کجا بری

چیکار کنی تا اوضاع رو روبراه کنی

اون لحظه ای رسید که ندونستی چه جوری میتونی زندگیتو برگردونی به مسیر اصلیش

هیچ کاری نکن

به خودت مسلط باش 

آروم باش

این اندازه نگران نباش

بدون که یه نفر هست که این جور وقتا همراهته, صداتو میشنوه

لازم نیست همه کار هارو خودت انجام بدی, تو تمام تلاشتو کردی

منتظر بارونش باش

اون یه نفر همه چی رو درست می کنه

درست لحظه ای که فکر می کنی همه چی مثل کلاف سردرگمه

خودش حالتو خوب می کنه

ناامید نشو

زندگیتو توی دستاش حفظ کن

منظورمو فهمیدی ؟!!!!

حتما این لحظه رو تجربه خواهی کرد.دیر یا زود 

پس فکر نکن تنها تویی که توی این شرایط دست وپا زدی . واسه همه ممکنه باشه.

فقط مراقب دلت و اون بالایی باش

همین.............

با همه وجودم دوستت دارم

2/29

سه سال و پنج ماه و بیست روز