متین در14 ماهگی
عشق من 14 ماهه شده بزنم به تخته چقدر زود بزرگ شدی و روز بروز خوشگل تر و جیگر تر میشی عسلم از اینکه مامان پسرخوبی مثل تو هستم خیییییییییییلی خوشحالم قربونت برم خدایا شکرت شکرت بخاطر این نعمت بخاطر این پسر، خدایا عمر طولانی با عزت و سرافرازی و آرامش به پسرم بده و از همه بدیها و بلایا و سختیهای روزگار محفوظش بدار آمییییییییییییییییییین.
متین این روزا میتونه بگه تاب تاب چون خیلی تاب اش دوست داره وخودش بدون کمک وخیلی ماهرانه میشینه روی تاب اش
پاستیل خیلی دوست داره ومیخوره
شکلات میوه ای هم خیلی دوست داره
پفک وچیپس که دیگه نگوحمله ورمیشی سمتش که من بهت نمیدم اخه خیلی مضره به خدا یکباربهت دادیم دیگه دست برنمیداری مامانی به حرف مامان گوش کن
من نمیدونم چراهرچی که توضررداره تو دوست داری واسش جیغ میکشی گریه میکنی مثلا قند حیف دندونای نازت نیست بخدا
اغلب ظهرها ٢ یا ٣ ساعت میخوابه شبها هم ساعت ١١ میخوابه
دوهفته غذای میکس واست درست نکردم دمپخت بچه ها واست درست کردم زیاد نمیخوردی کم اشتها شده بودی من دوباره غذای میکس واست درست میکنم چون خیلی بهترمیخوری
وقتی سوار ماشین میشیم جلوی شیشه می ایستی هروقت من با دستام میگیرمت جیغ میکشی دستام کنارمیزنی
تخمک ومغزبادام زیاد میخوری من وبابا ازدست تو دیگه کمترتخمه میخوریم چون نصف بیشتر ش تو با پوست میخوری ما میترسیم که مریض بشی
چند روزه که دچارادار سوختگی شدی من با پماد سوختگی مادرکر پاهات چرب میکنم که الان بهتری
به پوشک مای بی بی حساسیت داری بهمین خاطربود ادارسوختگی پاهات
این عکسها مراحل نشستن روی تاب ات هست ببین:
این عکسها یک روز صبح ساعت ١٠ ونیم بودکه ازخواب بیدار شدی سریع رفتی سمت تاب ات ازت گرفتم موهات کاملا بهم ریخته آخه تابیدار شدی دیگه فرصت ندادی مامانی مرتبت کنه...
درمرحله اول دستت میگیری به دوتا میله ی کنار تاب ات
وسعی میکنی ازتاب بالا بری که موفق میشی
مرحله سوم وحالا دست میگیری به میله کناری بالای تاب ات وخودت برمیگردونی به طرف مقابل
مرحله چهارم خودت پاهات میاری پایین واماده میشی واسه تاب سواری اونوقته که منو صدا میزنی میگی ماما تاب تاب
اینم نمونه عکسی ما هروقت سوار ماشین میشیم جات اینجاست یک بار که همین وایسادنی خوابت هم رفته بود