متين پسر پاييزي منمتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره
آرتين پسر پاييزي منآرتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

پسرهاي پاییزی من

رفتن باباحاجی به کربلا

1392/10/5 2:23
نویسنده : مامان سمانه
356 بازدید
اشتراک گذاری

متین عزیزم

دیشب (92/9/26 )بابا حاجی رفت کربلا خیلی دلم واسش ازهمین حالا تنگ شده بابا جونمی ، عمرمی ، قلبمی تو بزرگترین حامی من در زندگی بودی وهستی  امیدوارم سایه ت همیشه بر سرمان باشه وجودت چراغ خونمونه

باتوجه به نا امن بودن کربلا وسوریه و عراق که این روزها موردحمله قرار گرفتن ما رو بیشتر ترسونده ولی باباحاجی نیت کرده بود اربعین کربلا باشه باتوکل به خدا وامام حسین (ع) راهی کربلاشد ماهم از صمیم قلبمون واسش دعا میکنیم که سفر بی خطر وامن داشته باشه بسلامتی برگرده پیشمون

 مطمئنم متینم  توهم دلت واسه باباحاجی تنگ میشه از رفتارات مشخصه چقدر دوسش داری اصلا دست بابا حاجی رو ول نمیکردی هرجا میرفت باهاش میرفتی الان هم که بهت میگم بابا حاجی کجاست؟ میری تو اتاقش میای به من میگی بابا حاجی  نیس

مهربون ترین بابای دنیا

فقط می تونم بگم باباجونم دوستت دارم 10800000از دور می بوسمت

اینم از عکس دوقلوهای ناز و دوس داشتنی سمت راستی آناهیتا که بغل هیچ کسی جز خاله میترا نمیرفت اگه هم میرفت مثل توی این عکس گریه میکرد اون یکی هم بنیتا عزیزم بغل همه میرفت اصلا غریبی نمیکرد راستی چندین نفری به من میگن شبیه موقعی که من بچه بودم هست وای که من چقدر دوستشون دارم

اینم بنیتا جونم که تو بغل من خوابش برده  بیشتر هم بغل خودم بود تو هم میومدی دستش بوس میکردی و می رفتی اصلا حسادت نمیکردی که من یک نی نی دیگه بغل کردم

البته من به خاله میترا گفتم بنیتا عروس خودمه هم شبیه من هست هم اسمش خودم گذاشتم بنیتا (شوخی)

آناهیتا و بنیتا خوابیدن خاله میترا چند دقیقه ی تونست استراحت کنه

توی این عکس هم ریحانه اومد جلوی تو که عکس بگیره توهم سریع جیغ کشیدی گفتی هانه زدیش کنارمنظورت این بود که من میخوام با بابا حاجی عکس بگیرم

توی این عکس هم مشخصه اصلا دست بابا رو ول نمیکردی

اینم از این پست منتظریم تا باباحاجی بسلامتی برگرده و من پست برگشتن رو بذارم انشالا... 

 ٢٦/٩/٩٢

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

رضوان مامان رادین
27 آذر 92 19:37
سفرشون بی خطر انشاا... بسلامتی برمیگردن...واااای چه دوقلوهای با نمکی خدا حفظشون کنه...ای ناقلا دخمل خوش اخلاقه را سریع کردید عروستون
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم گلم مرسی اره خیلی بامزه ودوس داشتنی هستن آره دیگه از همین حالا عروس خودم انتخاب کردم
سارا مامان آرتین
27 آذر 92 21:20
ای جونم جیجر خاله که کچلی هم بهش میاد چقدر دلم براتون تنگ شده بود ایشالا سفرشون بی خطر باشه راستی ماشالا دوقلوها ... بزرگ شدن ماشالا ... البته که بچه همسایه زود بزرگ میشه
مامان سمانه
پاسخ
نظر لطفت هست عزیزم منم دلم خیلی برات تنگ شده بود آره ماشالا ... ببوس ارتین جون رو
مامانی درسا
28 آذر 92 1:04
انشاالله سفرشون بی خطر ..... زیارتشون قبول هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها یلدایتان رویایی…روزهایتان پر فروغ،شبهایتان ستاره باران! راستی به این آدرس برین و توی قرعه کشی شب یلدا شرکت کنین http://mylamis.com/yalda//?ref=f65f3d54d83d295974e29e82096b8ef4
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم یلدا شما هم مبارک
مامان بنیتا
28 آذر 92 10:02
عزیزم ایشالا سفرشون بی خطر باشه و به سلامتی برگردن پیشتون
مامان سمانه
پاسخ
ممنون
رضوان مامان رادین
28 آذر 92 11:00
2 قدم مانده به یلدا. به شبی خاطره انگیز وبلند. به سپیدی. به زمستان. و اناری که دلش قصه ی یک رنگی است. یلدای دلتان شاد و پرنور با د
مامان سمانه
پاسخ
یلدا شما هم مبارک
مامان ستیا نفس
28 آذر 92 16:20
ان شاالله به سلامت می روند وبر می گردندچقدر نوه پدر بزرگ تو این عکس شبیه هم شدن!
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم جدی
مامان ایمان
29 آذر 92 0:50
خدا سلامت کنه زیارتشونو هنم قبول کنه خوش به حالششششش این دوتا فسقلیها چقدر نازن خدا حفظشون کنه متین جونو ببوسسسسس
مرجان مامان آران و باران
29 آذر 92 10:50
خصوصی
مامان ایمان
29 آذر 92 20:39
همه لحظه های پایانی پاییزت ، پر از خش خش آرزوهای قشنگ پیشاپیش یلدا بر شمامبارک
پرهام ومامانش
30 آذر 92 0:20
دو قدم مانده به رقصیدن برف یک نفس مانده به سرما و به یخ چشم در چشم زمستانی دگر تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شما یلدات مبارک گلم
مامان امیرعطا
30 آذر 92 1:22
سفرشون بی خطر.ایشالله روز برگشتنشون. خدا ایشونو براتون حفظ کنه و سایه اش سالیان سال بالا سر شما و متین جون باشه.
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم
بهاره مامان ونداد
30 آذر 92 2:26
ایشاالله به سلامت بره وبرگرده عزیزم
مامان سمانه
پاسخ
مرسی بهاره جون
اسپاترا
30 آذر 92 10:10
امیدوارم که صحیح و سالم برگردن خانمی
ღ مامان ِ آینده یه فسقِـلی ღ
30 آذر 92 12:31
دوست ِ عزیزم; پاییزی را دوست دارم که بارانش فقط برای شستن غمهایت باشد. پاییز رو به اتمام است، از ته دل سپیدی و زیبایی و آرامش برف زمستان را آرزو دارم تا با گرمای قلب پاکت، برایت دلنشین باشد. * یلدات مبارک * عمرت بلند... آرزوهایت دست یافتنی... لبت خندان... دلت شاد...
مامان ستیا نفس
30 آذر 92 15:44
سفیدی برف را برای روحت سرخی انار را برای قلبت شیرینی هندوانه را برای عشقت و بلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم پیشاپیش یلدا مبارک
شقایق مامان آرشا
30 آذر 92 16:51
شادی هایت به بلندای امشب و غم هایت به کوتاهی امروز
fariba
1 دی 92 13:52
نگفته بودی پدرت میره? انشالا بهشون خوش بگذره و با کلی سوغات برگردن جای پدرت خالی نباشه گلم
مامان سمانه
پاسخ
فریبا جون یک دفعه تصمیم گرفت به رفتن ... مرسی گلم