متين پسر پاييزي منمتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره
آرتين پسر پاييزي منآرتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

پسرهاي پاییزی من

شیراز بلاخره برفـــــــــ اومد..

1392/11/4 3:06
نویسنده : مامان سمانه
246 بازدید
اشتراک گذاری

 

(توضیح :عکس گرفته شده از دوربین خاله مریم)

آرزو میکنم زندگیت مثل برف پاک و سفید باشه عشق کوچولوی من

متین دنیای من
یک مدت نبودم ده روزی خونه باباناصر بودم به نت دسترسی نداشتم امادر این مدت شیراز برف بارید
اینطور که من شنیدم  میگن از ١٨ سال پیش تا حالایک برف درست حسابی شیراز نباریده اون زمان هم که من خیلی کوچولوبودم  چیزی یادم نمیاد البته در طول این سالها هم اگه برفی باریده باشه در شیراز سالی یکی دوبار بوده اونم خیلی کم  باریده یا اصلا نباریده بلاخره  در ١٦ دی بعدازسالها شیراز برف اومد همه روغافلگیرکرد. همه مردم ذوق‌زده شده بودن!  کلا شیش ساعت برف بارید دو روز همه جا تعطیل شدخندونک

همیشه اگه دلمون برف بخواد میریم سپیدان شیراز

  این عکس سال 88 هست که منو بابا امین با خانواده خاله مریم رفتیم سپیدان و این ادم برفی درست کردیم چقدر هم بامزه شد وخندیدیم یادش بخیر ولی تو نیومده بودی پیشمون

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 
 
 
                                                                     به اندازه دنیا

به اندازه عشق

به اندازه محبت

به اندازه نفسهات

به اندازه مهربونی قلبت

به اندازه  چشمات

به اندازه گرمیه اغوشت

به اندازه زیبایی صورتت

به اندازه صدایه دلنشینت

به اند ازه پاکیه عشقت

به اندازه تمام اندازه های دنیا...

دوستــــــت دارم متینم

 

حدود ١٠ روزهم من و تو بابا امین رفتیم خونه بابا ناصر اونجا بودیم از شیرین کاری هات که خیلی باید بگم توی این ده روز خیلی چیزا یاد گرفته بودی ما میگفتیم خروسه میگه توهم
جواب میدادی قوقولی قوقو
 عکس بابا ناصر روی طاقچه اطاق شون بود می رفتی می آوردی پشت سر هم بوسش میکردی

پسرمهربون من

تحرک وفعالیتت هم زیاد بود دست همه رو میگرفتی میگفتی بیا می بردیمون پیش بع بعی ها و هاپو
تمام کفش ها ودمپایی ها رو دم در که میدیدی جفت شون میکردی جالب اینجاست مشکل بدغذایی اونجا کمترباهات داشتم همه غذایی میخوردی خوش اشتها شده بودی کشمش -پرتقال-انار-ماکارونی-سیب زمینی سرخ کرده توی این ده روز با اشتها تا آخر میخورِدی بیشتر این خوراکی های که نام بردم علاقه داشتی وقتی بابا امین گوشت هم برات کباب میکرد خیلی دوس داشتی زیاد میخوردی منم کلی خوشحال بودم که دیگه به زور بهت غذا نمیدم هر چیزی که بهش علاقه داری اونجا بود مثل آتش که بابا برات روشن میکرد تو هم کلی ذوق میکردی و....
توی این ده روز میخواستم از شیر بگیرمت که گفتن توی فصل سرما بهتره از شیر نگیرم تا هوا یه کم بهتر بشه و موکل شد به روزهای آتی

دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارمممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

بیش از آنچه که در تصور توست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

علی
25 دی 92 7:55
مبارک باشه از خانوادتم تشکر می کنم که وبلاگ قشنگ درست کردند
مامان رامی
26 دی 92 1:54
سلام دوست همشهری مدتیه میخونمت و گل پسر نازت رو هم ببوس خانومی منم میخوام انشالله در بیمارستان کوثر رایمان کنم پیش خانوم دکتر قاسم خانی به روش سزارین با بی حسی نخاعی خواستم تجربه هات رو بیای بهم بگی دوستم ممنونم گلم .خدا خیرت بده
مامان سمانه
پاسخ
سلام دوست من ممنون از اینکه وب پسرم میخونی عزیزم اگه خاطره روز زایمانم بخونی شرح اون روز نوشتم
مامان متین جون
26 دی 92 19:24
خوش بگذره ایشالا همیشه بخوشی
مهسا مامان صدرا جونی
30 دی 92 7:48
ای فدای متین جونم بشم که اینقدر بزرگ شده تو 2 ماهی که من نبودم.
مهسا مامان صدرا جونی
30 دی 92 7:49
راستی .... وبلاگ صدرا بعد از 2 ماه آپ شد.منتظررررررم
سانی مامی شادیسا
7 بهمن 92 14:18
همیشه به سفر و گردش. معلومه به متین خیلی خوش گذشته که خوش اشتها شده بوده. خدا رو شکر چه برف قشنگی باریده شیراز. به به .... جاتون خالی بوده !
parham ,mamanesh
15 بهمن 92 14:11
aghaeeeeeeeeee alan shar ma bood felan 1.5 metr barf barid vali khabari az tatii nist