مادرانگی...
عزیز دل مامان متین من درست زمانی که بین همه ی اگرها و بایدها و چون و چراها مصمم میشی بشینی سر سجاده مهرش و از خدا نام مادر رو التماس کنی ، اون وقته که خدا نعمتش رو ... منتش رو بر سرت تموم میکنه و نام زیبای مادر رو برازنده باقی اسمت می کنه... قصه تنهایی روزهای زندگیت تموم میشه. .. یکی میاد که تو به لطفِ بودنش بهترین حس ها رو تجربه می کنی و به ضمانتش وام مادرانه میگیری... خودت به میل خودت ، خودتو از دفتر الویت ها داوطلبانه خط میزنی و یه نفر رو مادرانگی میکنی تا انتهای زندگی ... درست مثل مادرت یادم بمونه که ؛ همه ی اینا خستگی داره... نگرانی داره ... ...