متين پسر پاييزي منمتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
آرتين پسر پاييزي منآرتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

پسرهاي پاییزی من

یک روز از زندگی من دریک سالگی

صدای تو  مثل حس یک لذت ناتمام وجودم را به شوقی بی وصف میکشاند... و بگذار نوازشگر دستانت باشم که در سرمای زمستان  گرمای دستانت وجودم را گرم میکند... در این روز سن من یک سال ویک ماه و٢١ روز شده .ساعت ١٠:٣٠ صبح از خواب بیدارشدم و روزم با حریره بادام که خوردم شروع کردم. بعد از اون رفتم با ماشین هام که روی میز مبل مون چیدم و شروع کردم به بازی وبا اسباب بازی های دیگه ام توپ هام کلی بازی کردم  ویک دنت توت فرنگی هم خوردم تا اینکه وقت ناهار رسید واون روز برای ناهار سوپ ای که مامانم درست کرده بود که از(برنج گوشت پودرجوانه ماش سیب زمینی هویج گوجه عدس وآبلیمو نمک وفلفل وکره) درست شده بود خوردم وبعد مشغول بازی باتلوی...
28 فروردين 1392

عکسهای یک سالگی متین من

  فرزندم... 4 فصل رو پشت سر گذاشتی و حضورت برای ما زمان رو انقدر کوتاه کرده که باور نمیکنیم 1 سال گذشت .... پسرم بدان هر چه زمان میگذرد برایمان دوست داشتنی تر میشوی ...         بقیه درادامه مطلب :     ١١ ماهگی متین   قربون چشمای نازت برم مامان       متین در ١١ ماهگی تازه ازخواب ظهرش بیدارشده   راسستی مامانی میشه کمی کمتر این موهای منو بکشی مامانی گناه داره ها دردش میاد!! ...
28 فروردين 1392

شایعه ی که دنیا تموم میشه ونشد...

  سلام مامان روز بیست ویک دسامبر ٢٠١٢ شایعه شده بود که سه روز تاریکی همه کره زمین می گیره ودنیا تموم میشه  بخاطر اینکه همه کره ها وخورشید در یک خط قرار می گیرن ولی شایعه ی بیشترنبود واین اتفاق هرگز پیش نیامد و اون روز شیراز بارندگی بود وخیلی هم شدت اش زیاد بودو... واین که دنیا هنوزپابرجاست وکلی آدم رفتن سرکار ومن هم کلی خندیدم مامان گلم بدون یه همچین روزی توی زندگیت در یک سالگی ات  وجود داشته ولی چون تو اون موقع کوچولو بودی میدونم که یادت نمیمونه برای همین این مطلب رو برات نوشتم که بعدا متوجه بشی شایعه ی بیشتر نبوده خـــدایا… ✔بابت ↯      &nbs...
28 فروردين 1392

محرم

دو تا عکس از محرم سال ٩٠ و٩١  پسرگلم برات می ذارم متین جان شما در چهارشنبه وروز چهار م ماه محرم بدنیا اومدی موقعی که از بیمارستان بعد از ٥ روز آوردیمت خونه فرداش روزعاشورا بود خونه بابا حاجی بودیم که هرسال عاشورا وتاسوعا نذری مید ن این عکس هم سال ٩١ ماه محرم هست خدای مهربون توی این ماه  آرزوهای خوب همه بندههاتو برآورده کن ، بیمارها رو شفا بده و هوای نیازمندها رو داشته باش من و متینم رو هم به آرزوهامون برسون هم اونای که بارها ازت خواستیم و تو میدونی!! ...
28 فروردين 1392

یک سالگی متین من

یک ساله شدی متین جونم سلام مامانی نازنینم یک سالگیت مبارک قربون پسرعزیزم برم که ماشالا یک ساله شد پسرم امسال به احترام ماه محرم وصفرجشن تولد نداشت وبه یه بیرون رفتن اکتفاکرد.بابایی قول داده که یک جشن خیلی خوب(به امید خدا)برات بگیره اما روز تولدت مامان یک کیک کوچولو گرفت بعد هم بابابایی رفتیم شهربازی وشما بازی کردی شام هم رفتیم رستوران وشما هم از پدربزرگ هات پول گرفتی از هرکدوم پنجاه هزار تومان دست شون هم درد نکنه  یکمی برات شرح حال بدم که چه کارایی بلدی وچه اتفاقاتی برات تو این یک سال اتفاق افتد از این ... ١-دستت رو می گیری به مبل ومیزو...بلند میشی وچند قدمی پا برمی داری ولی هنوز نمی تون...
28 فروردين 1392

عکسهای متین در7 و8 ماهگی

مگر میشود میان خود و دیگری ، دیگری را انتخاب کرد ! حُب به خویشتن پس چه میشود...؟! مگر میشود به خاطر دیگری ساعت ها بیدار ماند ، خواب را در خواب دید و باز با مهربانی به او لبخند زد...؟! خستگی و عدم هوشیاری پس چه میشود ...! مگر میشود تحصیل... دانشگاه .... و کار را رد کرد و با غرور مشق عاشقی نوشت؟! غنیمت شمردن فرصت ها پس چه میشود..! مگر میشود در چند کار تقسیم شد و همه را درست انجام داد..!  قانون یک دست و دو هندوانه پس چه میشود..؟!  آری : . . . وقتی مادر باشی میشود......... !     قندعسلم این عکسی که  درحالت گریه هستی وبداخ...
28 فروردين 1392

واکسن 6 ماهگی

متین نفسم من می خواهم بدانی،امروز و هر روز وقتی می گویم دوستت دارم،این فقط یک کلمه نیست با یک معنی ساده... این یک احساس است،در کنار قلب من. یک عاطفه است که وجود دارد به خاطر تو...   به خاطر خنده ی تو،به خاطر چشمان تو،صدای تو، که قلب مرا روشن می کند،کلماتم را،زندگیم را روشن می کند... دوستت دارم یعنی تو برای من شادی می آوری، و به من آرامش می دهی... دوستت دارم یعنی تو شگفت انگیزی، انکار ناپذیرو همینطور عجیب... دوستت دارم یعنی تاابد.     آماده شدن متینم قبل از زدن واکسن 6 ماهگی همراه من و بابا امین شیرخشک ت  در 6 ماهگی باتجویز دکترت عوض کردم ببلاک 2 بهت دادم شیشه شیر نمیگ...
28 فروردين 1392

اولین عید متین ۴ ماهه

  "آرزو دارم " روزهایی که پیش رو داری  آغاز آن روزی باشد که  "آرزو داری "     آتلیه نیما روز8 عید نوروز         اولین عیدی که بعدازتولدت جشن گرفتیم 91/1/1بود  سال نهنگ ما به خونه بابا حاجی رفتیم بعضی از دوستان واقوام اونجا بودن خاله هات خونه بابا حاجی  بودند و... لباسی که پوشیده بودی هم عکس اش گذاشتم که با اون خیلی قشنگ شده بودی .هدیه های خیلی خوبی هم از بابا حاجی  بابا ناصر وخاله میترا وخاله مریم وخیلیا دیگه گرفتی که اکثراونا بهت پول دادن بابابزرگ هات نفری ١٠٠ تومان بهت  دا...
28 فروردين 1392

خوابیدن های متین

سلام این عکسمو ببینین دارم خواب می بینم ومی خندم تواین عکس هنوزیک ماه ام نشده بود تواین عکس هم جلو چشمام گرفتم مزاحم نشو مامان بذار ادامه خوابم ببینم... دونه های قرمززیرچانه ام ببینین اینا واسه اینه که به بوس حساسیت داشتم اینارو ریختم ولی دکتر بایک کرم ساختنی خوب شده بودم ... لای لالایی گلم متینم مهتاب اومده بالا موقع خوابه حالا♥♡♥ لای لالایی گلم متینم خوابهای خوب ببینی روی ابرا بشینی♥♡♥ مامان سمانه پیشت میمونه قصه میخونه دونه به دونه♥♡♥   ♥♥♥لای لالایی لای لالایی لای لالایی   ای عزیزکم ،ای تمام زندگی من تو مال منی تو مال منی،تمام عشق منی ...
28 فروردين 1392